حقوق مالی چیست و انواع آن

حقوق مالی در قانون ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و شرایط و ویژگی‌های خاص خود را دارد که در این مقاله به توضیح این موارد می‌پردازیم

حقوق مالی

حقی است برای تامین نیازهای مادی انسان که اصولاً قابل انتقال و تقویم به پول و اسقاط و توقیف است یعنی می‌توان ارزش اقتصادی آنها را با پول سنجید مثل حق مالکیت

مشخصات حقوق مالی

  • قابل تقویم هستند یعنی می‌شود آنها را با پول سنجید
  • قابل اسقاط هستند برای مثال حق مالکیت کتاب را اسقاط کنیم یا از طلبی که از دیگری داریم صرف نظر می‌کنیم
  • علی الاصول قابل انتقال هستند اعم از اینکه این انتقال قهری صورت گیرد مانند انتقال به واسطه ارث یا اینکه ارادی باشد مانند انتقال به واسطه یک عقد
  • علی الاصول قابل توقیف هستند یعنی در صورت بدهکاری صاحب حق طلبکاران وی می‌توانند آن حقوق را برای وصول مطالباتشان توقیف نمایند

انتقال حقوق مالی

  • علی الاصول این انتقال به دو صورت ارادی ناشی از قرارداد و قهری ناشی از ارث می‌باشد
  • در مواردی حقوق مالی قابل انتقال ارادی نیست برای مثال حق شفعه قابل انتقال ارادی نیست حق فسخ معاملات قابل انتقال ارادی نیست

توقیف حقوق مالی

حقوق مالی علی الاصول قابل توقیف هستند آن دسته از حقوق مالی قابل توقیف‌اند که قابل انتقال باشند مانند حق مالکیت و حق انتفاع طلبکاران شخص نمی‌توانند حق شفعه او را یا حق فسخ معاملات توسط او را توقیف کنند زیرا قابل انتقال نیستند

اقسام حقوق مالی

حق عینی

رابطه بین شخص و یک جسم خارجی است مثل حق مالکیت من مالک این کتابم یعنی یک حق مالی بین من و این جسم خارجی پدید آمده که همان مالکیت است

حق دینی

رابطه بین طلبکار و بدهکار و حقی که طلبکار نسبت به بدهکار مبنی بر انجام یک عمل یا خودداری از انجام یک عمل یا انتقال یک مال ممکن است پیدا کند

حق فکری

حقی که شخص نسبت به دستاوردهای فکری خود مانند کتابی که نوشته است اختراعی که بدان دست یافته یا علامت تجاری که ثبت کرده پیدا می‌کند

تفاوت‌های حق عینی و دینی

  • عبارت است از حق دینی به طور غیر مستقیم و از طریق مدیون قابل اعمال است
  • حق عینی متضمن حق تعقیب و تقدم است
  • حق عینی در برابر کلیه اشخاص جامعه قابل اعمال است ولی حق دینی تنها نسبت به شخص مدیون قابل اعمال است و اجرای تعهد را تنها می‌توان از متعهد درخواست نمود
  • موضوع حق عینی همیشه یک مال معین است ولی موضوع حق دینی ممکن است تعهد به انتقال یا تسلیم مال معین یا کلی یا انجام کار دیگری یا خودداری از انجام کاری باشد
  • اسباب ایجاد حق عینی محدود به موارد بیان شده در قانون می‌باشد ولی اسباب ایجاد حق دینی نامحدود و تابع اراده طرفین قرارداد می‌باشد
  • حق معنوی حقی است که به صاحب آن امتیاز استفاده انحصاری از محصول فکری یا فعالیت خاص را می‌دهد مثل حقوق مالکیت فکری یا سرقفلی

اقسام حقوق عینی

عبارت است از

  • مالکیت
  • حق انتفاع
  • حق ارتفاق
  • حق تحجیر
  • حق شفعه
  • حق وثیقه

در تفاوت مالکیت منفعت با حق انتفاع می‌توان گفت مالک منفعت اصولاً حق استفاده از تمام امتیازات مالکیت را دارد ولی صاحب حق انتفاع اصولاً تنها حق استعمال دارد و نمی‌توان به عنوان مثال مال مورد انتفاع را اجاره دهد در واقع حق انتفاع در مرتبه‌ای خفیف‌تر از مالکیت منفعت قرار دارد

در مالکیت منفعت دو مالک وجود دارد مالک عین و مالک منفعت ولی در حق انتفاع چنین تفکیکی وجود ندارد

در مالکیت منافع ذرات منافع در ملک مالک منافع ایجاد می‌شود به عنوان مثال در عقد اجاره باغ میوه‌هایی که پیش از اتمام مدت اجاره پدیدار شده باشد متعلق به مستاجر است ولی برعکس در حق انتفاع متعلق به مالک باغ است

معنی تحجیر

هر یک از حقوق عینی که در فوق اشاره گردید جز حق تحجیر که مبحثی به آن اختصاص ندارد بنابراین در همین مبحث آن را تعریف می‌کنیم تحجیر به معنی شروع به احیا است احیا بدین معنی است که شخصی ملکی با اوصاف مندرج در بند فوق را دارای کاربری کند احیا در زمین‌هایی قابل انجام است که دارای دو شرط زیر باشند

  • اولاً مالک خاصی نداشته باشند
  • دوماً سابقه عمران و احیا نداشته باشد

احیای یک زمین موات که ممکن است با روش‌های مختلفی مانند کشاورزی یا درختان یا ساخت بنادر آن صورت گیرد موجب مالکیت شخص احیا کننده زمین است یک مرحله قبل از احیا را تحجیر می‌نامیم که باعث ایجاد مالکیت نمی‌شود اما حق اولویت می‌دهد به عبارت دیگر قبل از احیا و زمانی که شخص اطراف زمین را حصارکشی یا سنگ چینی کرده و آن را برای خود مشخص کرده نسبت به آن یک حق تقدم اولویت پیدا می‌کند که شخص دیگری نمی‌تواند نسبت به احیای آن زمین اقدام کند به این حق تقدم حق تحجیر گوییم شخصی که اطراف زمین را حصارکشی کرده باید در مدتی متعارف اقدام به احیا کند در غیر این صورت حق تحجیر او زایل می‌شود

حق عینی

  • حق عینی به دو دسته تقسیم می‌شود حق عینی اصلی و حق عینی تبعی
  • از بین حقوق عینی حق وثیقه را حق عینی تبعی و دیگر حقوق را حق عینی اصلی می‌نامند به این دلیل حق وثیقه حق عینی تبعی نامیده می‌شود که به تبع یک دین پدید می‌آید به این نحو که دینی موجود است و برای آنکه طلب‌ها بابت وصول آن دین بتواند از راه آسان‌تری اقدام کند مال را در وثیقه او گذاشته می‌شود تا در صورت عدم پرداخت دین توسط مدیون طلبکار بتواند از ناحیه آن مال طلب خود را بردارد حق وثیقه می‌تواند نسبت به اموال منقول یا غیرمنقول برقرار شود

اقسام حق وثیقه

وثیقه از سه راه به وجود می‌آید

وثیقه قراردادی وثیقه قضایی وثیقه قانونی یا قهری

وثیقه قراردادی

مانند عقد رهن به این صورت که طلبکار و بدهکار تراضی می‌کنند که بدهکار مالی را به عنوان رهن در وثیقه طلبکار گذارد تا در صورتی که نتوانست طلب خود را پرداخت کند طلبکار بتواند با فروش مال مزبور به طلب خود برسد

وثیقه قضایی

وثیقه‌ای که بنا بر تصمیمات مقامات قضایی داده می‌شود در وثیقه قضایی بدهکار در قرارداد حاضر نمی‌شود و او نیست که مالی را به وثیقه به طلبکار می‌دهد بلکه از طرف مقامات قضایی دستور توقیف اموال بدهکار صادر می‌شود و این اموال به عنوان وثیقه طلبکار قرار می‌گیرند مانند صدور قرار تامین خواسته

وثیقه قانونی یا قهری

وثیقه‌ای که به واسطه حکم قانون مقرر شده است مانند آنکه بنابر ماده ۹۴۶ قانون مدنی در صورت فوت مرد همسر او از قیمت زمین و ابنیه و اشجار ارث می‌برد و نه از عین آنها حال اگر وراث حاضر به پرداخت سهم او از قیمت نشدند او می‌تواند بنابر ماده ۹۴۸ قانون مدنی حق خود را از عین مال برداشت نماید یا مثال دیگر به مجرد اینکه حکم ورشکستگی تاجر صادر شد حق هیچگونه دخالتی در اموال خود را ندارد زیرا اموال او در گرو طلبکاران است

موضوع حقوق دینی

  • ممکن است انجام عمل باشد مانند تعهد شخصی مبنی بر احداث بنا
  • خودداری از انجام عمل باشد مانند تعهد شخصی مبنی بر خودداری از احداث بنا در یک سمی به مدت ۵ سال
  • یا انتقال مال باشد مانند تعهد شخصی مبنی بر اینکه مالی را به شخص دیگری منتقل کند مانند آنچه که در قولنامه‌ها مشاهده می‌شود که شخص متعهد می‌شود خانه خود را به شخص دیگری بفروشد

سوالات متداول

آیا حقوق دینی را نیز می‌توان به انواع مختلفی تقسیم نمود؟

خیر حقوق دینی را نمی‌شود مانند حقوق عینی به اقسام محدودی تقسیم بندی کرد چون دامنه حقوق دینی خیلی گسترده‌تر می‌باشد

مدت حمایت از اثری که چند شخص مشترکاً ایجاد کرده‌اند چند سال می‌باشد؟

۵۰ سال از فوت آخرین پدیدآورنده می باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *