روشهای اعتراض به رای دادگاه به دو دسته تقسیم میشوند طرق عادی و طرق فوق العاده که در این مقاله به توضیح و تعریف هر یک از این موارد میپردازیم.
اقسام طرق شکایت از رای
- طرق عادی روشهایی که اعمال آنها اصولاً محدود به موضوعات خاص نیست و محدود به جهت خاصی نیز نیست مثل واخواهی و تجدید نظر
- طرق فوق العاده روشهایی که اعمال آنها یا محدود به موضوعات خاص است یا محدود به جهات خاصی است که عبارت است از فرجام اعاده دادرسی و اعتراض ثالث
- عدولی یعنی روشی که در آن همان دادگاه صادر کننده رای از رای خود عدول میکند آن را تغییر میدهد مانند واخواهی اعاده دادرسی و اعتراض ثالث
- اصلاحی یعنی روشی که در آن دادگاه دیگری غیر از دادگاه صادر کننده رای رای را تغییر میدهد و آن را اصلاح میکند مانند تجدید نظر
اسقاط و انتقال حق اعتراض به رای
- حق اعتراض به رای قابل اسقاط است
- حق اعتراض به رای به نحو قهری قابل انتقال است یعنی به وراث انتقال پیدا میکند
- حق اعتراض به رای به نحو ارادی و مستقل از حق اصلی قابل انتقال نیست البته اگر در جریان دادرسی موضوع دعوا به شخصی منتقل شود به تبع انتقال موضوع دعوا به آن شخص حق اعتراض به رای مانند تجدید نظر یا فرجام نیز به آن شخص منتقل میشود
واخواهی
واخواهی یعنی هرگاه علیه خوانده حکم غیابی صادر شود او میتواند در همان دادگاه صادر کننده اعتراض بدان اعتراض کند این اعتراض محکوم علیه غایب به حکم غیابی را واخواهی گویند
مهلت واخواهی
مهلت واخواهی بیست روز از تاریخ ابلاغ رای برای اشخاص مقیم داخل ایران و دو ماه برای اشخاص مقیم خارج از ایران میباشد
اما در دو مورد مهلت واخواهی تمدید میشود که یکی عبارت است از وجود عذرهای چهارگانه مذکور در ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی که این عذرهای چهارگانه عبارتند از
- بیماری مانع حرکت
- فوت یکی از والدین همسر یا اولاد
- حوادث قهری مثل زلزله کرونا
- توقیف یا در حبس بودن
بعدی در صورت ابلاغ قانونی دادنامه به خوانده و عدم اطلاع او از مفاد رای در این صورت هر زمانی که خوانده از مفاد رای مطلع شود میتواند واخواهی کند
عذرهای چهارگانه فوق صرفاً ویژه واخواهی نیست و موجب تمدید مهلت تجدید نظر فرجام و اعاده دادرسی نیز میشود
تجدید نظر
اعتراض به رای صادره از دادگاه بدوی و درخواست رسیدگی مجدد به تمام یا بخشی از دعوا از دادگاه تجدید نظر را تجدید نظرخواهی گویند
پروندههای قابل تجدید نظر
- دعاوی مالی که خواسته یا بهای خاصه بیش از ۳ میلیون ریال باشد
- کلیه دعاوی غیر مالی چه این دعوی غیر مالی ذاتی باشد یا غیر مالی اعتباری
- اگر در یک دادخواست خواستههای متعدد درج شده باشد قابلیت تجدید نظر نسبت به هر خواسته به صورت جداگانه با توجه به نوع و بهای آن خواسته محاسبه میشود ممکن است رای صادره در خصوص برخی خواستههای مندرج در یک دادخواست قابل تجدید نظر و در خصوص برخی دیگر قطعی باشد
- اگر دادگاه جزایی به تبع رسیدگی به امر کیفری به دادخواست حقوقی مبنی بر ضرر و زیان ناشی از جرم نیز رسیدگی کند و در خصوص اصل مجرمیت و ضرر زیان ناشی از جرم به نحو توأمان رای دهد اگر یکی از جنبههای مذبور قابل تجدید نظر باشد جنبه دیگر رای نیز به تبع آن قابل تجدید نظر است
آرای قابل تجدید نظر
- احکام صادره در دعاوی غیر مالی و یا دعاوی مالی که خواسته یا بهای خواسته بیش از ۳ میلیون ریال باشد
- قرارهای قاطع دعوا که عبارت است از رد دعوا عدم استماع دعوا سقوط دعوا ابطال دادخواست رد دادخواست که از دادگاه صادر شده است و قرار عدم اهلیت یکی از طرفین
- قرار رد دادخواست در صورتی قابل تجدید نظر است که دادگاه یعنی قاضی آن را صادر کرده باشد اگر توسط دفتر دادگاه یا همان مدیر دفتر صادر شده باشد قابل تجدید نظر نیست
آرای غیر قابل تجدید نظر
- تصمیمات حسبی قابل تجدید نظر نیست مانند رای مبنی بر حجر بقای حجر رفع حجر رد درخواست حجر حکم عزل وصی عزل قیم
- قرارهای اعدادی قابل تجدید نظر نیست
- قرارهای تامینی قابل تجدید نظر نیست
مهلت تجدید نظر و تمدید آن
مهلت تجدید نظر نسبت به افراد مقیم داخل ایران ۲۰ روز و نسبت به افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رای بدوی است
اگر رای غیابی باشد خوانده غایب ابتدا ۲۰ روز مهلت واخواهی دارد و بعد از انقضای مدت واخواهی ۲۰ روز مهلت برای تجدید نظر خواهد داشت
در صورت وجود عذرهای چهارگانه مذکور در ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی مهلت تجدید نظرخواهی تمدید میشود
فرجام خواهی
درخواست از دیوان عالی کشور برای رسیدگی به رای صادره و ارزیابی و داوری در خصوص آن را فرجام گوییم به عبارت دیگر در فرجام خواهی پرونده و دعوای فی ما بین طرفین رسیدگی نمیشود بلکه رای مورد بررسی واقع میشود که آیا به شکل قانونی رسیدگی و انشا شده است یا خیر دیوان عالی کشور بعد از رسیدگی به رای ممکن است یکی از دو تصمیم زیر را اتخاذ کند
اگر رای را صحیح بداند آن را ابرام تایید میکند
اگر رای را ناصحیح بداند آن را نقض میکند اما در صورت نقض خود وارد رسیدگی نمیشود بلکه رسیدگی را به مرجع بدوی یا تجدید نظر واگذار میکند
پرونده های قابل فرجام
- ارای صادره از دادگاه بدوی نسبت به دعاوی که خواسته آنها بیش از ۲۰ میلیون ریال باشد صرف از آنکه میزان محکوم به یعنی مورد حکم کمتر یا بیشتر از ۲۰ میلیون ریال باشد
- دعاوی اصل نکاح اثبات رابطه زوجیت بطلان زوجیت یا انفساخ زوجیت و فسخ نکاح طلاق نسب اثبات نسب نفی ولد حجر صدور حکم حجر و صدور حکم رشد و زوال حجر وقف ثلث تولیت
- آرای صادره از دادگاه تجدید نظر نسبت به اصل نکاح و فسخ نکاح و طلاق نسب حجر وقف
- تصمیمات حسبی این تصمیم قابل فرجام نیست جز آنچه در قانون صراحتاً قابل فرجام معرفی شده است مانند حکم عزل وصی عزل قیم حکم عزل ولی قهری
آرای قابل فرجام
قرارهای رد دادخواست که از دادگاه صادر شده است سقوط دعوا ابطال دادخواست و قرار عدم اهلیت یکی از طرفین
فرجام خواهی از طریق دادستان کل کشور
این شیوه فرجام در قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده تا اگر از رای قابل فرجام در مهلت مقرر قانونی فرجام خواهی نشده یا به هر علتی در آن موارد قرار است به دادخواست فرجامی صادر و قطعی شده باشد و ذینفع مدعی خلاف شر یا قانونی بودن آن رای باشد از طریق دادستان کل کشور رسیدگی فرجامی را تقاضا کند
در حال حاضر این شیوه نسخ ضمنی شده و بنابراین در حال حاضر فرجامخواهی از طریق دادستانی کل کشور منتفی شده است
مهلت فرجامخواهی
- مهلت فرجامخواهی نسبت به اشخاص مقیم داخل ایران ۲۰ روز و نسبت به اشخاص مقیم در خارج دو ماه از ابلاغ رای ابلاغی است
- نسبت به حکم غیابی صادره از دادگاه بدوی مهلت فرجام بعد از انقضای مهلت واخواهی و تجدید نظر آغاز میشود یعنی بعد از ۴۰ روز
- نسبت به حکم غیابی صادره از دادگاه تجدید نظر مهلت فرجام بعد از انقضای مهلت ۲۰ روزه اعتراض به رای در دادگاه تجدید نظر آغاز میشود
اعتراض ثالث
اعتراض شخص به رای صادره در یک دعوا وقتی که آن شخص در شمار اصحاب دعوای قبلی نبوده و قائم مقام اصحاب دعوای قبلی نیز نباشد اعتراض ثالث نامیده میشود
آرای قابل اعتراض ثالث
- آرای حقوقی دادگاههای عمومی انقلاب و تجدید نظر قابل اعتراض ثالث است
- آرای دیوان عدالت اداری قابل اعتراض ثالث است
- آرای داوری قابل اعتراض ثالث است
- تمام احکام و تمام قرارها قابل اعتراض ثالث است چه این قرارها قرار قاطع دعوا باشد یا قرارهای غیر قاطع
مهلت اعتراض ثالث
- اعتراض ثالث مقید به مهلت خاصی نیست و در هر زمانی امکانپذیر است چه شخص ثالث نسبت به حکم آگاه باشد یا نباشد
- البته مهلت اعتراض ثالث نسبت به آرای دیوان عدالت اداری محدود به دو ماه از تاریخی است که شخص ثالث از مفاد رای صادره مطلع شود
اعاده ی دادرسی
رسیدگی مجدد به پرونده توسط همان دادگاه صادر کننده رای قطعی به دلیل وجود جهات خاص مذکور در قانون را اعاده دادرسی گوییم به عبارت دیگر جهاتی وجود دارد که در صورت برقراری آن جهات دادگاه میتواند به درخواست یکی از طرفین دعوا مجدداً به پرونده رسیدگی کند
آرای قابل اعاده دادرسی
فقط نسبت به احکام قطعی امکانپذیر است بنابراین در خصوص قرارها اعاده دادرسی راه ندارد در خصوص احکام نیز تا قبل از قطعیت یعنی تا قبل از منتفی شدن طرق عادی شکایت از رای واخواهی و یا تجدید نظر یا ساقط کردن حق واخواهی و تجدید نظر اعاده دادرسی ممکن نیست
آرای دیوان عدالت اداری نیز قابل اعاده دادرسی است
جهات اعاده دادرسی
- موضوع حکم مورد ادعای خواهان نبوده باشد مثلاً آنکه خواسته خواهان صدور حکم نسبت به تخلیه ملکی باشد ولی دادگاه علاوه بر تخلیه حکم پرداخت اجور معوقه (اجاره پرداخت نشده) نیز صادر کند
- حکم به میزان بیشتر از خواست صادر شده باشد برای مثال شخصی بابت ۸۰ میلیون تومان دادخواست داده باشد اما قاضی طرف مقابل را به ۱۰۰ میلیون تومان محکوم کند
- وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد مانند آنکه دادگاه در رای صادره نسبت به بطلان قرارداد استدلال کرده باشد ولی در نهایت حکم تایید فسخ آن قرارداد صادر کند
- حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد
- طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده که در حکم دادگاه موثر بوده است
- حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم جعلی بودن آنها ثابت شده است
- پس از صدور حکم اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یاد شده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است
مهلت اعاده دادرسی
مهلت اعاده دادرسی مانند سایر طرق اعتراض به آرایه حقوقی ۲۰ روز نسبت به افراد مقیم داخل ایران و دو ماه نسبت به افراد مقیم خارج از کشور است
سوالات متداول
اگر رای از دادگاه بدوی صادر و در دادگاه تجدید نظر تایید شود رسیدگی به اعتراض ثالث در صلاحیت کدام دادگاه است؟
رسیدگی به این اعتراض ثالث با دادگاه تجدید نظر زیرا رای در آنجا قطعیت یافته است
آیا در مرحله تجدید نظر تشکیل جلسه دادرسی الزامی است یا الزامی نیست؟
در مرحله بدوی تشکیل جلسه دادرسی الزامی است اما در مرحله تجدید نظر تشکیل جلسه الزامی نیست و بسته به صلاحدید قضات تجدید نظر است
ReplyForward |