قیم نوعی نمایندگی قضایی برای اداره امور مال محجورینی است که ولی خاص ولی قهری و وصی ندارند برای محجورین زیر قیم نصب میشود
برای صغیرهایی که ولی خاص ندارند یعنی کودکانی که پدر و جد پدری ندارند و وصی منصوب از جانب پدر یا جد پدری هم ندارند
کلمه قیم از اصطلاحاتی است که در علم حقوق به کار میرود و به این معنی میباشد که یک شخص برای سرپرستی و متولی بودن شخص محجور از طرف مفامات قضایی تعیین میشود تا در اداره امور اداری و زندگی فرد محجور به او کمک نماید
برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند در این خصوص باید توجه داشت که اگر سفه شخص سفیه متصل به دوران کودکی عدم بلوغ او باشد یا دیوانگی شخص دیوانه متصل به دوران کودکی عدم بلوغ او باشد و دارای ولی خاص پدر یا جد پدری یا وصی منصوب از جانب ایشان باشد دادگاه برای او قیم تعیین میکند.
برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها نباشد در این خصوص باید توجه داشت که اگر شخص به سن بلوغ و رشد برسد و عاقل باشد اما بعد از مدتی دچار جنون یا سفه شود برای او قیم تعیین میشود ممکن است پدر یا جد پدری او در قید حیات باشند اما با وجود این چون حجر او متصل به دوران کودکی او نیست برای او قیم تعیین میشود حتی ممکن است که همان پدر یا جد پدری او به عنوان قیم تعیین شوند اما این پدر یا جد پدری شان قیمومت را دارند نه شأن ولایت قهری او را یعنی اقدامات ایشان تابع احکام و محدودیتهای قیم است و از آزادی عمل ولی قهری برخوردار نیستند
اشخاص ممنوع از قیم شدن
اشخاصی که نصب آنها به عنوان قیم ممنوع است عبارتند از طبق ماده ۱۲۳۱ قانون مدنی
- کسانی که خود تحت ولایت یا قیمومت هستند یعنی محجور و دیوانه باشند
- کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جرایم سرقت خیانت در امانت کلاهبرداری اختلاس هتک ناموس یا منافی عفت جرم نسبت به اطفال و ورشکستگی به تقصیر به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند
- کسانی که حکم ورشکستگی آنها صادر و هنوز ورشکستگی آنها تصفیه نشده باشد یعنی عملیات اداره تصفیه یا مدیر تصفیه خاتمه نیافته باشد در این خصوص باید توجه داشت که بعد از خاتمه عملیات تصفیه ورشکستگی مانعی برای انتخاب شخص به عنوان قیم نیست بنابراین قانونگذار برای انتخاب شخص ورشکسته به عنوان قیم ختم تصفیه را لازم دانسته است
- کسانی که معروف به فساد اخلاق باشند برای مثال به روابط نامشروع شرب خم یا شرکت در مهمانیهای مختلط شهرت یافته باشند
- کسی که خود یا اقربای طبقه اول او یعنی پدر مادر اولاد یا اولاد اولاد تا هر درجه که باشد دعوایی علیه محجور داشته باشند
معاملات ممنوع قیم
قیم نمیتواند به سمت قیمومت از طرف کسی که به عنوان قیم برای او شناخته شده است با خودش معامله کند
نص ماده ۱۲۴۰ قانون مدنی همان است که بیان شد این ماده به کلی معامله قیم با خود را ممنوع کرده است
حقوقدانان با تحلیلهای عقلی و منطقی یک استثنا به ماده مزبور وارد کردند و آن اینه که اگر معامله قیم با خود تماماً به نفع مولی علیه (شخص محجور یا سفیه که قیم دارد) باشد مانند آنکه قیم مال خدا به مولی علیه هبه کند و سپس از جانب مولی علیه این هبه را بپذیرد در این صورت معامله قیم با خود صحیح است.
موارد عزل قیم
قیم در موارد زیر به موجب حکم دادگاه عزل میشود
- اگر معلوم شود که قیم فاقد صفت امانت بوده یا این صفت از او سلب شود توجه داشته باشید که طبق نص قانون لازم نیست که قیم خیانتی به مولی علیه کرده باشد بلکه همین که او فاقد وصف امانت گردد حتی اگر هنوز خیانتی به مولی علیه نکرده باشد برای عزل او کافی است برای مثال او به عنوان شخص خائن و غیر قابل اعتماد شناخته شود
- اگر قیم مرتکب جنایت یا مرتکب یکی از جرایم زیر شده و به موجب حکم قطعی محکوم شده باشد سرقت خیانت در امانت کلاهبرداری اختلاس هتک ناموس جرم نسبت به اطفال ورشکستگی به تقصیر یا ورشکستگی به تقلب
- اگر قیم به علتی به غیر از علل فوق محکوم به حبس شود و از این جهت نتواند امور مالی مولی علیه را اداره کند توجه داشته باشید که قانونگذار عزل قیم به دلیل زندانی شدن را منوط به آن کرده که قیم نتواند امور مالی مولی علیه را به دلیل حبس سامان دهد که معمولاً نیز به همین صورت است و در صورت حبس قیم نمیتواند امور مالی مولی علیه را اداره کند مگر آنکه قیم از نظام نیمه آزادی تبعیت کند که در این صورت امکان اداره امور مولی علیه برای او وجود دارد
- اگر قیم ورشکسته اعلام شود
- اگر عدم لیاقت یا توانایی قیم در اداره اموال معلوم شود برای مثال عجولانه و خلاف مصلحت اتخاذ کرده باشد
- اگر زن بیشوهری حتی مادر مولی علیه که به سمت قیمومت معین شده ازدواج کند باید مراتب را ظرف یک ماه از تاریخ عقد نکاح به دادستان حوزه اقامت خود یا نماینده او اطلاع دهد در این صورت دادستان یا نماینده او میتواند با توجه به وضعیت جدید آن زن تقاضای تعیین قیم جدید یا اضافه کردن ناظر را بدهد یعنی تقاضا کند که آن زن عزل شود و قیم جدید انتخاب شود یا آنکه قیمومت آن زن به قوت خود باقی بماند و ناظری به او اضافه شود
- قیم باید قبل از مداخله در امور مالی صورتی از کلیه دارایی او تهیه کند و بعد از امضای آن یک نسخه از آن را برای دادستان محل سکونت مولی علیه بفرستد دادستان یا نماینده مولی علیه تحقیقات لازمه را انجام دهند
- در صورت وجود موجبات موجه دادستان میتواند از دادگاه تقاضا کند که از قیم تضمیناتی راجع به اداره اموال مولی علیه اخذ شود برای مثال قیم ضمانتنامه بانکی یا وثیقه ملکی یا چک تضمین به سفارت تا اگر در اداره اموال مولی علیه مرتکب خیانت شود و خساراتی ایجاد کند آن خسارت از محل آن تضمین وصول شود
- قیم باید حداقل سالی یک مرتبه حساب تصدی خود را به دادستان یا نماینده او بدهد و اگر ظرف یک ماه از تاریخ مطالبه دادستان این حساب را ندهد عزل میشود
سوالات متداول
در چه صورتی قیم خود به خود و به طور قهری منعزل میشود؟
در صورت مجنون شدن و سفیه شدن قیم او به طور خود به خود عزل میشود
آیا تاجری که به ورشکستگی به تقلب محکوم شده است میتواند قیم شود؟
خیر در صورتی که به موجب حکم قطعی به ورشکستگی به تقلب محکوم شده باشد نمیتواند قیم شود.
ReplyForward |