نکاح یک امر پسندیده و شرعی در قانون ایران است که ریشه سنتی در فقه و اسلام دارد و زمانیکه از خانمی خواستگاری میشود و نظر مثبت کسب میشود مرحله بعد نکاح است که دارای یک سری ارکان می باشد و ما این مقاله را به توضیح ارکان نکاح اختصاص داده ایم
ارکان عقد نکاح
نکاح دارای ارکانی است که تحقق یا نفوذ نکاح منوط به وجود آنهاست این ارکان را زیر عنوان اختلاف جنس، قصد و رضا که همان اراده میشود و اهلیت و مهریه مورد بحث قرار میدهیم.
اختلاف جنس
بطلان نکاح بین دو همجنس
اختلاف جنس از ارکان اساسی نکاح است و نکاح بین دو همجنس نمیتواند تحقق پیدا کند این امر جزو بدیهیات حقوقی است و احتیاج به استدلال ندارد در تایید آن میتوانیم به فقه اسلامی و عرف و عادت مسلم استناد کنیم ونیز بگوییم که ازدواج بین دو همجنس برخلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است. برخی از کارشناسان پزشکی گفتهاند تغییر جنسیت در افرادی که زن یا مرد کامل هستند و ابهام جنسی در آنها مشاهده نمیشود به هیچ وجه امکانپذیر نمیباشد و فقط در مورد افراد دوجنسی که ابهام و اختلال جنسی از نوع ژنتیکی و کروموزومی و نشانههای دیگر از این قبیل دارند تعیین جنسیت با آزمایشهای پزشکی و بررسیهای علمی ممکن است یعنی با این گونه آزمایشها و بررسیها معلوم میشود که شخصی که مرد یا زن معرفی شده از جنس دیگر بوده است بنابراین آنچه گاهی به عنوان تغییر جنسیت مطرح میشود در واقع تعیین جنسیت است و با تعیین جنسیت و روشن شدن وضع نکاح از لحاظ فقدان شرط اختلاف جنس حکم به بطلان نکاح خواهد شد
اراده و اهلیت
اراده یا قصد و رضایت طرفین از ارکان هر قرارداد از جمله نکاح است البته اراده باطنی برای تحقق نکاح کافی نیست بلکه اراده باید به طریق معتبر در قانون ابراز شود این اراده علاوه بر عناصر اصلی نکاح ممکن است متضمن پارهای از تعهدات فرعی و تبعی باشد که از آنها به شروط ضمن عقد تعبیر میکنند
ازدواجی که بدون اراده قصد واقع شده باشد باطل و از درجه اعتبار ساقط است بنابراین نکاح در حال مستی یا نکاح با شوخی و نکاح مجنون که به وسیله خود او بسته شده باشد به علت فقدان قصد انشا بیارزش است همین طور است اگر کسی را به خواب مغناطیسی برده در حالی که فاقد اراده است او را به ایجاب یا قبول نکاح وا دارند این نکته را نه تنها از قواعد عمومی قراردادها بلکه از پارهای از مواد که در باب نکاح آمده است میتوان استنباط کرد مثلاً ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی لزوم قصد را با این عبارت بیان داشته است «نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید»
ماده ۱۰۶۴ قانون مدنی هم میگوید «عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد» عاقد در این ماده اعم از کسی است که برای خود عقد نکاح میبندد یا به نمایندگی از دیگری بنابراین از ماده فوق بر میآید که قصد طرفین از ارکان اساسی نکاح است
ممکن است قصد در نکاح وجود نداشته یا وجود داشته ولی رضا به علت اکراه یا اشتباه معیوب باشد به بیان بهتر ممکن است اراده در نکاح مفقود یا معیوب باشد در این موارد نکاح باطل یا غیر نافذ است پارهای از اشتباهات نیز بدون اینکه از نظر حقوقی به اراده لازم در قرارداد لطمه زند و موجب بطلان یا عدم نفوذ آن گردد خیار فسخ ایجاد میکند تا بدین طریق از کسی که در اثر اشتباه عقد نکاح بسته است رفع ضرر شود
تعریف اشتباه در نکاح
اشتباه تصور غلطی است که ممکن است آدمی از چیزی داشته باشد و در مورد نکاح اشتباه تصور نادرستی است که یکی از زوجین در هویت جسمی یا در اوصاف طرف دیگر یا در مهر دارد این اشتباهات بر حسب اهمیت و اندازه تاثیر آنها در اراده دارای احکام متفاوتی است گاهی اشتباه اراده را به کلی زائل میکند و موجب بطلان نکاح میشود و گاهی فقط حق فسخ به اشتباه کننده میدهد و گاهی نیز تاثیری در نکاح ندارد
تعریف اکراه در نکاح
اکراه عبارت است از فشار مادی یا معنوی نامشروعی که به وسیله کسی بر طرف قرارداد وارد گردد و او را وادار به عقد قرارداد کند اکراه در نکاح خصوصیتی ندارد و تابع قواعد عمومی اکراه در قراردادها است هرچند که قانونگذار در فصل شرایط نکاح یک ماده به آن اختصاص داده است برابر ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی «رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است مگر اینکه اکراه به درجهای بوده که عاقل فاقد قصد باشد»
بنابراین ماده اگر اکراه به درجه نباشد که اراده را از انسان سلب کند چنانکه شخصی را با تهدید به قتل یا ضرب یا اخراج از منزل برای عقد نکاح تحت فشار قرار دهند و او را با سنجش سود و زیان کار و انتخاب راهی که زیان کمتری برای او دارد علیرغم میل باطنی خود دانسته و فهمیده نکاح را واقع سازد این نکاح غیر نافذ است و شخص مکره (کسی که اکراه شده) پس از رفع اکراه میتواند آن را تنفیذ (اجازه ) یا رد کند و اگر تنفیذ کند عیب نکاح رفع میشود و آثار آن از روز انعقاد به بار خواهد آمد
اظهار اراده در نکاح
وجود اراده در نکاح به تنهایی کافی برای تحقق نکاح نیست بلکه اراده باید بیان و اظهار شود. در نکاح مانند سایر قراردادها اراده باطنی برای تحقق عقد کافی نیست بلکه اراده باید با الفاظی که صریح در بیان مقصود باشد اظهار شود ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی در این خصوص مقرر میدارد « نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت در قصد ازدواج نماید » کسی که نخست اراده خود را بر نکاح با الفاظی که صریح در بیان مقصود باشد اعلام میدارد ایجاب میکند و طرف دیگر که با به کار بردن لفظی رابطه ازدواج را میپذیرد قبول مینماید چون نکاح قراردادی مهم است و تعهدات سنگینی برای طرفین ایجاد میکند طرفین باید صریحاً اراده خود را بر تشکیل خانواده قانونی با به کار بردن الفاظی اعلام کنند تا آثار نکاح بر آن بار شود
طبق ماده ۱۰۶۵ قانون مدنی «توالی عرفی ایجاب و قبول شرط صحت عقد است » این قاعده مبتنی بر فقه اسلامی است و مقصود از توالی یا موالات چنانکه فقهای امامیه گفتهاند آن است که فاصله بین ایجاب و قبول از حد متعارف بیشتر نباشد پس این توالی که در ماده گفته شده است یک امر عرفی است و معنی آن این نیست که هیچ فاصله زمانی ولو کوتاه بین ایجاب و قبول نباید وجود داشته باشد فاصله کوتاهی که عرف آن را بپذیرد بدان گونه که عرفاً این قبول را مربوط به آن ایجاب بداند مانع صحت نکاح نیست
مهریه
یکی دیگر از ارکان عقد نکاح مهر یا صداق که به فارسی کابین گفته شده است مالی است که زن بر اثر ازدواج مالک آن میگردد و مرد ملزم به دادن آن به زن میباشد.
نهاد مهر در حقوق ایران مبتنی بر سنت و مذهب است و نظیر آن را در حقوق غربی نمیتوان یافت اگرچه تعیین مهرهای سنگین که به تازگی معمول شده عیوبی دارد و به ویژه میتوان آن را سدی در راه تشکیل خانواده محسوب داشت مهر که از جانب مرد به زن داده میشود میتواند کمبود سهم الارث زن را در حقوق ما تا حدی جبران کند به علاوه مهریه در عرف نشانه ارج و احترامی است که مرد برای زن قائل است و مظهر تعهد شوهر برای تامین زندگی زن است
سوالات متداول
آیا پیشنهاد ازدواج باید با الفاظ کتبی بیان شود؟
خیر پیشنهاد ازدواج که همان ایجاب و قبول از طرف مرد و زن میباشد باید با الفاظی که صریحاً بیان مقصود کند بیان شود
ارکان عقد نکاح چه مواردی هستند؟
اختلاف جنسیت اراده اهلیت و مهریه
ReplyForward |